۱۸
مهر ۹۲
اولین باری که سه تار زدم، چهار سال پیش بود. فکر کردم چقدر خوبه که میشه لرزش نت ها رو با تمام وجودم حی کنم. بهترین لحظه، لحظه ای هست که این ارتعاش ها، حس مارو میسازند. حالا که گذشته میبینم تنها مونس من تو این سالها سازم بوده.
بهترین رفیقم که همیشه با نوای من رقصیده، به قلب من گوش میکنه و حرف دلمو تکرار میکنه.
سه تار رو نباید شی فرض کرد. اون یه موجود زنده ست، تازه از آدما هم بهتره. آدما همیشه بهت توجه نمیکنن، با نوای ما هماهنگ نیستن، کم پیش میاد ساکت بشینن و بهت گوش کنن، بدون پیش داوری و تعصب. آدما ازت خسته میشن اما سه تار همیشه بیدار بیداره...
هر وقت شاد باشی، اونم شاده و هر وقت داغون باشی، انگار پا به پات گریه میکنه. این ساز منه که همیشه منو درک میکنه. یک دوست واقعی...
۹۲/۰۷/۱۸