۰۶
تیر ۹۳
دیشب داشتم به این فکر میکردم که قبلا وقتی که اینترنت اینقدر رایج نبود من چیکارا میکردم؟ همون موقع هایی که نه جامعه های اجتماعی مجازی نبود و نه skype و gtalk و محیط های چت.
بعد فهمیدم که من کلا یادم رفته زندگی فبلش چه جوری بود. در مورد حال و احوالاتم، اون موقع ها اینقدر احساس تنهایی نمیکردم.
این روزا خیلیا میان میپرسن: WeChat داری؟ Tango داری؟ خیلی خوبه! حتما بیا عضو شو! چرا اونجا نیستی آخه؟!!
بعد من یه کمی تامل میکنم که بفهمم باید چطوری بهش ثابت کنم این جامعه های مجازی تنها کاری که میکنن اینه که مجبور شی فکر کنی تنها هستی! محتاج هستی! (مثل like و +1 و ...)
طی یک پروسه هوشمندانه، دوستها و خوانواده رو ازت دورت میکنن...
نباید تسلیم این جامعه های مجاری بشیم. باید برای وقتمون ارزش قایل باشیم و توجهمون رو به چیزای مفیدتر معطوف کنیم. مثل کتاب خوندن که متاسفانه تو کشور آمار پایینی داره.
تاحالا شده به این مسئله عمیق فکر کنین؟
۹۳/۰۴/۰۶
تنهایی... محتاج بودن... به چیزهای خوبی اشاره کردید.
بعضی وقتا که چندین ساعت پای نت می شینم، عذاب وجدان می گیرم! همش فک می کنم وقتم رو دارم هدر میدم الکی..
البته اهل کتاب خوندن هم هستم، حسابیییی :)